ضدگزارش از یک کنسرت خیلی خارجی: رولاند باتیک.

هفته‌ای که گذشت، یکی از اون هفته‌های خاص و میشه گفت مهم تو زمینه‎ی موسیقی داخل ایران بود. دوشنبه و سه‌شنبه، رولاند باتیک Roland Batik آهنگساز و نوازنده‌ی معروف اتریشی اینجا اومده بود تا برای دومین بار دوستداران پیانو رو مجذوب هنر خودش بکنه. بار قبلی، پارسال و برای رونمایی پیانوهای تالار وحدت بود که به همراه یکی از شاگردانش به ایران اومد.

درباره‌ی رولاند باتیک:
رولاند باتیك متولد 18 آگوست 1951 در شهر وين «اتريش» است. او از هشت‌سالگی آموزش پيانو را آغاز كرد و مدرك تخصصی خود را در زمينه شناخت و نوازندگی پيانو از دانشگاه موسيقی و هنرهاي اجرايی وين دريافت كرد و بعدها آموزش حرفه‌اي خود را زير نظر فردريش گولدا ادامه داد و در سال 1975 اولين حضور هنري موفقيت‌آميزش را در خانه موسيقي وين آغاز كرد.
او سبك منحصربه‌فردي براي خودش دارد و اجراهايش تركيبي از ساخته‌هاي خودش با موسيقي كلاسيك- رمانتيك و امپرسيونيست مي‌باشد.
در سال 1977 سبك جديدي به صورت تريو (سه‌ نفره) ابداع كرد.
در زمینه‌ی موسیقی جاز کلاسیک، آثار وی از بهترین‌های این سبک در چند سال اخیر به شمار می‌آیند.
                  roland_batik
در سال 1991 جايزه بهترين اجراكننده سونات‌های موتسارت را بدست آورد.
در سال 1994 يكي از بهترين و برجسته‌ترين آثارش، «كنسرتو پيانوي شماره يك براي اركستر»  را ساخت كه از شهرت جهاني برخوردار است.
در سال 1999 وی اجراي كليه سونات‌هاي جوزف هايدن را هم به پايان رساند.
در سال 2000 جايزه‌ي ويژه‌ي فرهنگي اتريش را براي آثار استثنايي و موفقيت‌هاي چشمگيرش در مقام موسيقي‌دان و آهنگ‌ساز به دست آورد و در سال 2004 نيز «كنسرتو پيانوي شماره 2براي اركستر» به عنوان بهترين اثر وي شناخته شد که بطور شگرفی تحسین همه‌ی شنوندگان را برانگیخت.
باتيك در سال جاري نيز «كنسرتو پيانوي شماره سه براي اركستر» را به پايان رساند.
                                                                           منبع: بروشور کنسرت

کنسرت سر ساعت 9 شروع شد و اونایی که دیر رسیدند رو تا آخر بخش اول فرستادند بالکن سه. بخش اول شامل یک قطعه از باتیک، فانتزی در دی‌مینور و سونات فامینور از موتسارت ومون‌لایت بتهوون بود. من البته در حدی نیستم که بخوام اصلاً نظری در مورد نوازندگی آقای باتیک بدم، اما مون‌لایت‌‎ش اصلاً به دلم ننشست. یه جورایی مشکل داشت و احساس می‌کنم که خیلی خوب نزد.لااق در مقایسه با  نمونه‌هایی که شنیدم می‌گم. بعد هم که به لطف تشویق حضار گرامی، موومان سوم‌ش رو قبل از اینکه به پایان برسه، مجبور شد تموم کنه! بیچاره اولش کلی از تماشاگران ایرانی تعریف کرد؛ اما نمی‌دونست که بین هر موومان‌ش قراره صدای دست تماشاگرها رو تحمل کنه! بنابراین بعد از یکی دوبار، در مرتبه‌های بعدی ترجیح داد که دستش رو از روی پیانو برنداره و مستقیم به سراغ قسمت بعد قطعه بره.  من اصلاً متوجه نشدم که کی Allegreto این قطعه رو اجرا کرد! (اصلاً زد؟!)

 
این اتفاق چندبار دیگه هم تا پایان کنسرت پییش اومد که با لبخند معنی‌دار رولاند باتیک همراه بود.
به هرحال بخش اول تموم شد و بعد از 15 دقیقه استراحت، پنج قطعه از ساخته‌های خودش رو در پارت دوم نواخت. همه به سبک جاز و تقریباً نامانوس با گوش ایرانی! بین این قطعات، یک قطعه، باگاتل رو در کنسرت سه هفته پیش تنظیم برای دو پیانو شنیده بودیم که فوق‌العاده زیباست. رو اینترنت که فعلاً پیدا نکردم. (برای مطالب بیشتر راجع به کنسرت دو پیانو، لینک پایین این پست رو ببینید)
پنج تا قطعه بخش دوم که تموم شد، خوب باتیک رفت… منتها طبق عادت مالوف ما ایرانی‌ها که یه کاری رو که یاد می‌گیریم باید حتماً عین بچه‌ها تکرارش کنیم، دست زدن‌های متمادی برای برگشتن نوازنده و زدن یه قطعه‌ی دیگه اتفاق افتاد. اونم نه یه بار! دوبار!! یه سری که دم درهای خروجی بودن، همون سری اول رفتن و بعضی‌ها هم قبل از اینکه قطعه‌ی اضافی دومش رو بزنه سالن رو ترک کردند. نمیدونم چی شد که دیگه ملت روشون نشد برای دفعه‌ی سوم هم دست بزنند وگرنه آقای پروفسور با تعداد بالای قطعات آماده‎ از بین ساخته‌‌های خودش این تشویق‌ها نه نمی‌گفت!

در حاشیه 1:
نمی‌دونم چرا مسئولین تالار وحدت فکری به حال این بچه‌های خیابونی‌ای که بعد از پایان هر کنسرت، یه کنسرت بندری هم برای مردمی که از درب تالار بیرون میان، نمیکنند؟ جدای از اینکه هیچ تناسبی بین چیزی که اون تو می‌شنوی و چیزی که این بچه‌ها میزنند وجود نداره، بعضی وقت‌ها بحث آبروی ملی مطرحه. چند قدم اونطرف‌تر، یه گروه آلمانی با شگفتی به صحنه‌ای که به این زودی‌ها نمی‌تونستند تو خواب هم ببینند، خیره شده‌بودند و البته نه برای اونا و نه ما چیزی برای گفتن تبود جز تکان دادن سری برای تاسف.

در حاشیه2:
برنامه‌ی این کنسرت، از سه هفته پیش و تو روز کنسرت دونوازی پیانو اعلام شده بود و از همون‌روز، خیلی‌ها به جنب و جوش افتاده بودند تا بهترین بلیط‌‌های این کنسرت رو جو
کنند. البته بعضی‌ها وقتی از قیمت بیست‌هزارتومنی بلیط‌ها باخبر شدن، قیدشو زدن. فروش سازمان‌یافته و منظم بلیط در فروشگاه‌های سطح شهر و دفتر مرکزی شرکت هنرطلایی ظریف که برگزارکننده‌ی کنسرت بود، برام خیلی جالب بود و مهمتر از اون اینکه برادران ظریف که یه تخفیف کوچیک هم به اونایی که مستقیم از شرکت خرید می‌کردند، می‌دادند، بی‌نهایت خوش‌برخورد و خنده‌به‌لب، کار مشتری‌هاشون رو راه مینداختند. در واقع احساس کردم که اصلاً به من به چشم مشتری‌ای که پول داره به جیبشون واریز می‌کنه، نگاه نمی‌کنند و تا دقیقه‌ی آخر، کارم رو راه انداختند. کلی هم درباره‌ی برنامه‌های بعدیشون که احتمالاً تو آذر، بهمن و اسفند برگزار می‌شه صحبت (و حالا بگیم تبلیغ!) کردند و از بزرگی شخصیت رولاند باتیک گفتند. اینطور که از زبون یکی از برادرها شندیدم، جفتشون تو اتریش، شاگرد باتیک بودند. خلاصه کاری کردند که من با وجود دارینوش و ققنوس در نزدیکی منزل، بلیط‌هاشونو همیشه از خودشون بگیرم!

اگر برنامه‌هایی که ازش صحبت کردند، مجوز اجرا بگیرند، واقعاً پایان سال پرباری رو در موسیقی و در تالار وحدت شاهد خواهیم بود.

☼ در همین رابطه:
یک پیشنهاد برای آخر هفته‌‏ی دوستداران موسیقی کلاسیک

                    
                                                مشترک توهم‌نامه شوید

About Until… by Sting

والس جذاب Until… اثر شنیدنی‌ای از استینگ که شاید در پایان فیلم کیت و لئوپولد شنیده باشید. یکی از اون آهنگ‌هاییه که بارها و بارها ردر روز می‌شه بهش گوش داد و از لطافتیکه در سراسر قطعه جاری شده، لذت برد.

                                    *** دانلود کنید    Until…***
                                 548065_170x170

اگر داستان این فیلم رو خاطرتون باشه، قصه‌ی عشقی بود بین اشراف‌زاده‌ای از قرن 19 و زنی از زمان حال بود که با کشف یک تونل موقتی زمان به هم رسیدند و اتفاقات جالبی رو رقم زدند.
Sting، این ترانه رو اختصاصاً برای فیلم نوشت (برعکس فیلم حرفه‌ای یا لئون) و گیتار کلاسیک رو به عنوان ساز اصلی و ویلون رو به عنوان همراهی‌کننده‌ در آهنگش استفاده کرد. نتیجه، این بود که آهنگ Until برنده‏ی گلدن‌گلاب و نامزد اسکار بهترین ترانه‌ی سال 2002 شد.

در یوتیوب ببینید

                                   مشترک مطالب توهم‌نامه شوید

پراگماتیزم عشقی

باغ‌وحش جهانی، آلبوم جدید کیوسک اواسط نوامبر به بازار میاد؛ یعنی حدود اواخر آبان‌ماه امسال. کیوسکی‌ها در راستای آپدیت‌بودن با مد جهانی و البته اعلام آمادگی قبلی، یک قطعه از قطعات این البوم رو به صورت مجانی آتیش‌زدم‌به‌مالم، روی سایتشون گذاشتن تا امت همیشه بی‌قانونمند ایرانی بروند و برای یکبار هم که شده کار قانونی بکنند!

البته که برای دانلود همین یه دونه آهنگ هم باید بروید و عضو سایت‌شون بشید اما برای اون دسته از دوستانی که همه‌چی، اعم از خر، خرما، وان آب گرم، شمع، گل و  البته از همه مهمتر پروانه‎ رو با هم می‌خوان پیشنهاد می‌کنم که پراگماتیزم عشقی رو از

—>> همینجا <<–

دانلود کنید. (با تشکر از Mostafa که لینک اولیه رو داد و جناب دکتر مزیدی که اصلاً این بحث رو مطرح کرد!  اگه خطایی کرده‎ایم، برین یقه‎ی ایشون‎‌ها رو بگیرید!)
از همینجا هم اعلام می‌کنم کپی‌رایتش برای سایت کیوسک می‌باشد!

پراگماتیزم در لغت یعنی فلسفه‌ی عملی؛ تمایل فکری نسبت به نتایج امور عملی
(فرهنگ عمید)
حالا عشقی رو هم به ته این ترکیب کلمات اضافه کنید.. ترجیحاً اصلاً دنبال معنی‎ش نگردیم سنگین‌تره! همینجوری بگیم کلی هم کلاس ادبی داره!!

در همین راستا از عکس آلبوم جدیدشون هم پرده‌برداری کرد‌ه‌ند که در زیر می‌بینید:

GlobalZooCover

سوال اول اینکه این مستر خوش‌تیپ روی جلد، شما رو یاد کدوم یک از شخصیت‌های معاصر و غیرمعاصر می‍اندازد؟ کلاً خیلی جواب می‎تواند داشته باشد!

سوال دوم
اینکه فکر می‌کنید این عکس رو از روی کدوم اسکناس برداشته‌ن؟!!

سوال سوم اینکه با توجه به وضع خیلی‎به‌سامان‌ فروش اینترنتی موسیقی در ایران، کی میتونه زحمت بکشه و نمایندگی‌ای چیزی برای خرید اینترنتی آلبوم تو ایران راه بندازه؟ می‌دونین که…یه مسترکارت بیشتر نمی‌خواد!
اصلاً به نظرتون امکان‌پذیر هست یا خیر؟

با تشکر…
نویسنده‌ای که خیلی بیشتر متشکر می‌شود مشترک مطالب کافه توهم شوید!

تقارن کامل Perfect Symmetry

آلبوم گروه انگلیسی Keane با نام perfect Symmetry چند روزیست که به بازار اومده و نقل محافل محترمه خارجه می‌باشد. درباره‌ی این گروه بد نیست بدونین که به گروه راک بدون گیتار معروفند و از صداهای مختلف دیجیتالی گرفته شده  از پیانو در تمام آهنگ‌هاشون استفاده می‌کنند. خود گروه که درباره‌ای البومشون معتقدند که متقاوت‌ترین کاریه که تابحال انجام دادن و خیلی بهش افتخار می‌کنند.

Keane_Perfect_Symmetry
تم اصلی ترا‌نه‌های این البوم درباره پوچی‌های زندگی و سقوط انسانیته  و بعضی از اشعار، بدجوری تکونتون می‌ده. مثلاً:

We are just the monkeys, who fell out of the trees
We are blisters on the earth
ما فقط میمون‌هایی هستیم که از درخت‌ها پایین اومدیم
ما تاول‌های هستیم روی این کره‌ی خاکی
Pretend that you’re alone now
خیال کن که تنهای تنها هستی
And everything’s gone
Just primal desire
و هیچ چیزی به جز نیازهای اولیه‌ت وجود نداره
No right and no wrong
هیچ خوب و بدی وجود نداره
Forget about the future
هیچ آینده‌ای نیست
Forget about blame
حسرت هیچ چیز را نمی‌خوری
Pretend that you’re alone now
وانمود کن که ننها تنهایی
Pretend that you’re alone now

** ** دانلود کنید ** **  Pretend that you’re alone
(تا حالا سه دفعه آپلود کردم..دفعه آخری ایمیل زدن که این فایل شما قوانین ما رو نقض کرده و از این حرفاً! خلاصه این دفعه روی سرور دیگه آپ کردم!)

I shake through the wreckage for signs of life
بین مشتی زباله، دنبال نشانه‌هایی از زندگی می‌گردم
Scrolling through the paragraphs
پاراگراف‌ها را یک‎به‎بک پایین می‌روم
Clicking through the photographs
روی عکس‌ها یک‌به‌یک  کلیک می‌کنم
I wish I could make sense of what we do
و به این می‌اندیشم که این کاش مفهوم کارهایی که می‌کنیم را درک می‌کردم
Burning down the capitals
شهرها را به آتش می‌کشند
The wisest of the animals
کسانی که نامشان را حیوان برتر گذاشته‌ند.

** ** دانلود کنید ** ** Perfect Symmetry

و یه چیز جالب…
چندتا از آهنگ‎های این آلبوم، حال و هوای دهه 80 رو دارند که مهمترین‌شون تک‌آهنگ اول این گروهه که قبل از پخش سراسری البوم، مدتی به صورت مجانی روی سایت Keane قرار گرفت و بعد از چند ساعت به شدت محبوب شد.
آهنگی که بارها و بارها می‌شنوید و خسته نمی‌شین. گو اینکه شاید چند ثانیه‌ی اول رو در حالتی از سردرگمی بگذرونید تا دستتون بیاد که فرصت شنیدن چه ترانه‌ای رو به دست آوردین.

** دانلود کنید ** ** Spiraling ***

Keane-Spiralling یکی از قسمت‌های جالب ترانه‌ی Spirallling که (من نمی‌تونم ترجمه‌ی قشنگی براش پیدا کنم)، بخشی از اونه که Ben Chaplin (خواننده‌ی گروه) شروع به پرسیدن سوالاتی از شنونده میکنه که یه مقدار چالش‌برانگیزه:

Did you wanna be a winner?
Did you wanna be an icon?
Did you wanna be famous?
Did you wanna be the president?
Did you wanna start a war?
Did you wanna have a family?
Did you wanna be in love?
Did you wanna be in love?

تمام این سوالات، آرزوهایی هستند که هرکدم از ما می‌تونستیم داشته باشیم و حالا یه بار دیگه باهاشون روبرو شدیم؛ گو اینکه همه‌، زمان گذشته ما جستجو می‌کنند. اما بعد از تمام این سوالات، نوبت به پاسخی می‌رسه که کاملاً غیرمنتظره، پوچی و بی‌هدف بودن این موضوعات رو به رخ‌مون می‌کشه:

When we fall in love
We’re just falling In love with ourselves
We’re spiralling
We’re tumbling down

و این چیزی نیست که به راحتی بشه از کنارش گذشت…

موزیک‌ویدیوی این آهنگ اما برخلاف سایر آثار کین، به شدت مغشوش و نامفهومه. نکته‌ی عجیب این ویدیو اینه که سطح گرافیکی و انیمیشنی به شدت قدیمی و غیرمنتظره‌ای داره که شما رو کاملاً شگفت‌زده و شاید سرخورده ب‌کنه. روبات‌هایی که در زمان وسیعی از موزیک‌ویدیو در حال رژه رفتن هستند و حوصله‌ی بیننده رو سر میبیرن…تصاویر سه‌بعدی از Visualization هایی که واقعاً چیزی تازه برای عرضه ندارن، اما خوب…کاملاً با متن ترانه‌ منطبق شدن و حس چرخش به دور خود و درجا زدن رو منتقل می‌کنند. با تمام این‌ها، این ویدیو خیلی سریع خودشون به عنوان یه Hit اینترنتی تونست معرفی کنه.

** ** از این لینک می‌تونید ویدیو رو ببینید. ** **

** ** دانلود کنید ** ** Lovers are Losing
** دانلود کنید ** ** You Haven’t told me anything

Keane_468x367

دانلود آلبوم تقارن کامل رو به همه‌ی دوستداران Keane پیشنهاد می‌کنم.

در همین‌باره:
در زیر دریای پولادین: درباره گروه Keane

مشترک مطالب توهم‌نامه شوید

یک پیشنهاد برای آخر هفته‌‏ی دوستداران موسیقی کلاسیک

پنجشنبه و جمعه‌ی این هفته (یعنی هفته‌ی سوم مهر 87) یک کنسرت دونوازی پیانو تو تالار وحدت قراره اجرا بشه. صفا شهیدی که فارغ‌التحصیل دانشکده‌‌ی موسیقی از انگلستانه و بهاره کمایی، نوازندگان این برنامه‌ خواهند بود. نکته‌ی کلیدی این اجرا اینه که قراره پیانوهای سیصدمیلیونی که پارسال خریداری ‎شدن در اBSD_mod_290ین برنامه‌ استفاده بشن و در واقع این اولین اجرای ایرانیها روی این پیانو‌ها محسوب می‌شه. من از منابع موثق شنیدم که صداش شنیدنی‌ست. بلیطش بین 12 تا 15 هزارتومن متغیره که احتمالاً تا تصمیم بگیرین که برین یا نرین، فقط 12 تومنی‌هاش
-که بالکن باشه- بهتون می‌رسه!! بلیط‌ها رو آنلاین می‌تونین از سایت ققنوس بگیرین.

نکته‌ی مهمترش اینه که منو می‌تونید اونجا ببینید!! دست تکون بدین یا فوقش سوت بلبلی بزنید، پیداتون می‌کنم!

پیوست بعد از کنسرت:  رفتیم، دیدیم، بزگشتیم، پونزده هزارتومانمان که رفت هیچی، اون شب شام هم نخوردیم!!
در مجموع کار بدی نبود. قطعاتی از شوپن، لیست و شوبرت و راخمانینف و یکی دوتا  دیگه (مثل یه قطعه از رولاند باتیک) انتخاب شده بود که بصورت تکنوازی و دونوازی انجام شد.  یه قطعه‌ی آذربایجانی، یه قطعه‌ی آشنای ارمنی و البته تنظیم جالبی از آهنگ ای ایران روح‎اله خالقی که تمام سالن محل اجرا رو به سکوتی عجیب فرو برد. البته که تو اجرای قطعات کلاسیک، این یکی یه مقدار نا متجانس به نظر می‌رسه  ( و واقعاً هم بود) اما جدا از هنری که صفا شهیدی تو تنظیم قطعات هم از خودش نشون داد، این یکی بازار خوبی برای فروش آثارش تو بازار به حساب میاد.

ذکر این نکته هم ضروریه که بهاره کمایی هم نوازنده‌ی قابلی نشون داد و به نظرم قطعاتی رو نواخت که نسبت به قطعات صفا شهیدی مشکل‌تر بودند. نوازنده‌ای که از 8 سالگی پیانو می‌زنه و در مقایسه با صقا شهیدی که از 18 سالگی به شکل حرفه‌ای شروع کرده، منطقیه که کارش رو بهتر بلد باشه. اما اساتید پایه و مستر هردو، مشترک بودند و همین هم دلیل اصلی دونوازی اونها به حساب میومد.

پیانوها هم بسیار خوش‌صدا بودند، اما نکته عجیبی که به چشم می‌خورد پوشوندن مارک روی پیانوها بود که خیلی مشکوک می‌زد. این همه پول بدن که حالا جدا از صدای پیانو، پز مارکش هم به حضار بیان، اونوقت اینجوری روشو بپوشونن. این قضیه حداقل در مورد پیانوی سمت راست (که فکر می‌کنم بلوتنر بود) صادق بود. اون یکی رو ندیدم.
(بعداً که از خود آقای ظریف پرسیدم گفت چون  انعکاس نور روی مارک پیانوی آاقای شهیدی  روی  کلاویه ها میافتاد، روشون پوشوندند.)

. دو هفته دیگه هم رولاند باتیک به تالار وحدت میاد تا برنامه‌ی بهتری رو از او شاهد باشیم.

پیوست: کنسرت رولاند باتیک


یک اسکاتلندی در آمریکا

KT_Tunstall_2 یکی از خواننده‌های مورد علاقه‌ی من KT Tunstall خواننده‌ایه که فکر کنم خیلی‌ از شما آهنگ معروفش
Suddenly I See ♫  رو شنیده باشین. آهنگی که یکی از موفقترین اهنگ‌های سال 2004 بود و اونموقع کلی سر و صدا کرد. در واقع این، آلبومش بود که خیلی سریع KT رو تبدیل به یه چهره کرد. فروش 4میلیون نسخه‌ای آلبوم Eyes to the Telescope و بعد هم نامزد شدن برای جایزه‌ی مرکوری (بهترین آلبوم سال انگلستان و ایرلند) و بعد هم کاندید شدن برای عنوان Best Female Pop Vocal Performance برای آهنگ «Black Horse and the Cherry Tree، برای یه خواننده‌ی تازه‌کار، موفقیت‌های بزرگی بودند.

سبک خاص فولکوریک-آکوستیک مورد استفاده  KT در کنار استعداد او در آهنگسازی و ترانه‌های ساده‌ای که البته جزو ترانه‌های سطحی هم محسوب نمیشن و خود KT سراینده‌شونه، باعث شد تا خیلی‌ها حساب جداگانه‌ای روی او باز کنند. راستش من اوایل، فکر می‌کردم که یه آمریکایی چطور تونسته انقدر تو موسیقی‌ش با بقیه فرق داشته باشه و در عین محبوب هم بشه که خوب…خیلی سریع جوابم رو گرفتم:

کی‎تی تانستل فرزندخوانده خانواده اسکاتلندی ازشهر سنت اندروز است (مادر او چينی-اسکاتلندی و پدرش ايرلندی بوده است.) او در سن چهارده سالگی شروع به ساختن اولين آهنگهای خود کرد. هفده ساله بود که بورس تحصيلی يک کالج آمريکايی نصيب او شد و به کانکتيکات آمريکا رفت. سه سال بعد، بعد از گرفتن ليسانس به اسکاتلند بازگشت و مدت شش سال با نواختن گيتار در ميخانه ها و قهوه خانه های محلی آهنگهای خود را می خواند.
در سال 2001 تصميم گرفت به لندن کوچ کند. بعد از شش ماه در لندن موفق شد تا قراردادی برای ترانه های خود امضاء کند و ديری نپاييد تا چند کمپانی بزرگ موسيقی با او تماس بر قرار کردند ولی کار به جايی نيانجاميد.
پيدا کردن يک کمپانی موسيقی برای تهيه آلبومش کار آسانی نبود. وقتی دوباره در سن 27 سالگی به دنبال قراردادی جديد بود بارها با اين جمله که او «مرز بيست و پنج سالگی را رد کرده است» روبرو می شد.
کی تی تانستل پيش از آنکه يک خواننده باشد، ترانه سرا آهنگساز است و طبق آهنگهای سنت آهنگساز- خواننده ها، صدای خواننده بيشتر جلوه می کند و موسيقی ها طوری تنظيم شده اند تا صدای سازهای در پس زمينه قرار بگيرند.
ترانه ها اکثرا در باره زندگی شخصی و تجربه های تانستل هستند و گيتار آکوستيک، ساز اصلی آهنگهاست…                                                              منبع: BBC فارسی

اما KT از اون خواننده‌هایی نیست که با یه آهنگ، یه شبه معروف بشن و بعد از مدتی هم از خاطره‌ها پاک بشن. فروش بالای آلبوم دوم او در سال 2007 و بعد از سه سال از نخستین آلبومش، موقعیت Tunstall رو تو بازار موسیقی تثبیت کرد.(البته یه البوم اینترنتی هم ددر سال 2006 بیرون داده که هئب…پخش‌جهانی نشده.)  راستش، این یکی آلبومش با نام Drastic Fantastic به اندازه کافی، آهنگ قشنگ داره. آهنگ‌هایی که شاید در بارهای اول شنیدش، یه کم تکراری و یکنواخت به نظر بیاد ولی بعدش، چیز جالبی از آب درمیاد!

من دوسه تا از آهنگ‌های آلبوم رو برای دانلود می‌ذارم تا خودتون بشنوید و نظر بدین. البومی که تو چارت اسکاتلندف اول شد (که حالا میگیم عرق ملی و این حرفا!) تو انگلستان، سوم و تو آمریکا رتبه‌ی نهم رو تو هفته‌ی اول فروشش به دست آورد.

kt-tunstall-drastic

1. Little Favours
2. If Only
3. White Bird
4. Funny Man
5. Hold On
6. Hopeless
7. I Don Want You Now
8. Saving My Face
9. Beauty of Uncertainty
10 Someday Soon
11 Paper Aeroplane

خیلی‌ها، صدای KT Tunstall رو نقطه‌ی قوت کاش می‌دونن و خیلی‌ها اونو با Dido مقایسه می‌کنن. اما من شخصاً نمی‌تونم هیچ ارتباطی بین این دوتا پیدا کنم؛ نه تو سبک و نه صدا! اما صدای قوی‌ای داره و اجراهای خوب، ضمناً قیافه نداره اما واقعاً هنرمنده!

خیلی صحبت نمی‌کنم تا خودتون بشنوید. آهنگ‌هایی که گذاشتم لزوماً بهترین آهنگهای آلبوم نیستند، بنابراین اگه خوشتون اومد حتماً بقیه‌شو هم دانلود کنید. (البته از هاست‎های دیگه!)

مشترک مطالب توهم‌نامه شوید