برندگان یوروویژن 2010

امشب (29 ژوئن 2010)، مرحله‌ی ‌نهایی پنجاه و پنجمین دوره‌ی رقابت‌های یوروویژن برگزار شد و شرکت‌کنندگان از 39 کشور اروپا در اسلو، پایتخت نروژ به رقابت پرداختند و در پایان، آلمان بعد از 28 سال و با Lena Meyer-Landrut به مقام اول مسابقات دست پیدا کرد. گو اینکه از ابتدا هم پیش‌بینی می‌شد که دخترک 19 ساله هانوفری، یکی از شانس‌های اول یورویژن باشد، اما تصور اینکه بتواند با 246 امتیاز و با اختلاف زیاد نسبت به کشورهای بعدی، اول شود، برای آلمانی‌ها هم دشوار بود. در این پست، نگاهی داریم به پنج آهنگ برتر امسال در رده‌بندی نهایی،‌ و البته می‌توانید این پنج قطعه را از کافه‌توهم دانلود کنید .

Eurovision_Song_Contest_Norway_2010 
1. Satellite‌ از آلمان در صدر ایستاده. واقعیت اینه که هرجوری به این آهنگ نگاه کنیم، از آهنگ‌های سال‌های پیش آلمان یک‌سر و گردن بالاتره. اما ملاک مسابقه، مقایسه با آهنگ‌های سایر کشورهاست. از این بابت، نه فقط من، بلکه احتمالاً‌ خوش‌بین‌ترین آلمانی‌ها هم تصور نمی‌کردند که این آهنگ بتونه اول بشه (توی پرانتز بگم که وقتی مدتی بعد از پایان مراسم،‌ به دوست آلمانی‌م نتیجه‌ی یوروویژن رو گفتم، تا دو ساعت با قیافه‌ای مبهوت از من می‌پرسید چطور چنین چیزی امکان داره!). Satellite آهنگ خوبی نیست. حداقل برای اول شدن بین این همه آهنگ ریز و درشت. بیشتر به یادداشت‌هایی شبیهه که  یک دختر بچه نوشته و با اضافه‌کردن کمی آهنگ بهش داره از روی اون می‌خونه.  شاید چهره‌ی کودکانه Lena،  به همراه لهجه‌ی اسکاتلندی او که به نوعی تداعی‌کننده‌ی امی مک‌دونالده، بیشتر از خود آهنگ، مورد توجه اروپایی‌ها قرار گرفته باشه. در واقع،  Lena بیش از حد شبیه Amy McDonald رفتار می‌کنه و مشحصاً تحت تاثیر موسیقی او قرار داره. (Amy MacDonald رو قبلاً‌ در پست موسیقی فروردین معرفی کرده‌م.) آهنگ Satellite رو از اینجا دانلود کنید.

Satellite-Meyer-Landrut

2. ترک‌ها، امسال رو هم با موفقیت به پایان بردند و با ترانه‌ی We Could be the same تونستند مقام دوم رو بدست بیارند. اگر بنا به مقایسه باشه،‌ این آهنگ از هرنظر که فرض کنید، از اهنگ آلمان بهتره! اثری Rock/Rap که توسط گروه Manga اجرا شده و می‌تونید موزیک‌ویدیوی اون رو از اینجا تماشا کنید و یا از این لینک دانلود کنید.

We_Could_Be_The_Same

3. رومانی با معرفی زن و شوهر پیانیست، دست به کاری دور از انتظار زد و به مقام سوم رسید.  Paula Seling & Ovi هر دو، پیانیست‌های قابلی هستند،‌اما چیزی که در این قطعه می‌شه شنید، مجموعه ای از سروصداهای مختلفیه که در کنار صدای دو پیانو، کل آهنگ رو تشکیل داده‌اند. یک اثر یوروویژنی صِرف! ویدیوی این قطعه رو از اینجا ببینید. (یا آهنگ اون رو از اینجا دانلود کنید)

Paula Seling چهره‌ی شناخته‌شده‌ای در رومانی و حتی خارج از اون محسوب میشه و چندین آلبوم تابحال به بازار فرستاده که البته فقط یکی از اونها به زبان انگلیسیه.

Ovi si Paula-RESIZE-s925-s450-fit

4 . امسال خیلی‌ها، آذربایجان رو با ترانه Drip Drop صفورا علیزاده، بخت اول رقابت‌ها می‌دونستند.  اما چیزی که فکرش را هم نمی‌کردند این بود که حتی در بین چهار کشور اول هم جایی نداشته باشند. در واقع، اعتماد به نفس قابل‌توجه صفورای 17 ساله،‌ و محبوبیتی که در سراسر اروپا نصیب او شده بود شاید نتیجه‌ای معکوس در اجرای او در فینال داشت و باعث شد طرفدارانش اجرایی رو که قبلاً‌ از او دیده بودند، در شب فینال شاهد نباشند. ضمن اینکه اجرای او، اولین اجرا بین 25 فینالیست رقابت‌ها بود و قاعدتاً باید تاثیر بیشتری روی شنوندگان می‌داشته، اما نهایتاً رده‌ای بهتر از پنجم نصیب آذربایجان نکرد.

safoura

با وجود این، Drip Drop آذربایجان واقعاً کار جالبی به نظر می‌رسه. شاید بشه صدا و استایل Safoura رو در یک طبقه خاص خودش قرار داد. جدای از آهنگ Drip drop که در سه چهار میکس مختلف، ‌روی سایت  این آهنگ رو از جعبه موسیقی اینجا دانلود کنید (یا از اینجا تماشا کنید.)

***

5. دانمارک، با گروه د
و نفره‌ی Chanée & N’evergreen یکی از آثار قابل‌توجه یوروویژن امسال رو عرضه کرده بود، و شاید اگر حمایت همه‌ی همسایگانش رو همانند کشورهای اروپای شرقی، بیشتر در کنار خودش می‌دید، شاید می‌تونست مکانی بهتر از رده‌ی چهارم جدول رو به خودش اختصاص بده. In a moment like this، به عقیده بعضی از سوئدی‌ها کپی ناقص و ناسالمی از آثار Abba محسوب می‌شه. با اینحال، هر دوی کشورهای سوئد و نروِژ،‌ ده امتیاز از دوازده امتیاز ممکن رو به این آهنگ دانمارکی‌ها دادند. قطعه‌ی In a Moment like this رو می‌تونید از جعبه‌موسیقی (اینجا) دریافت کنید.

in-A-Moment-Like-This

در کنار پنج آهنگ برتر امسال، آثار دیگه‌ای هم بودند که در رده‌های پایین‌تری قرار گرفتند.

آهنگ ارمن‎ها ، مثل کار سال گذشته‌ی اونها، از اون دسته کارهاییه که آهنگش احتمالاً‌ به مزاق ما ایرانی‌ها خوش میاد. Eva Rivas بیست دو ساله،‌ ترانه‌ی Apricot Stone (هسته زردآلو) رو خوند که رتبه‌ی هفتم رو در مسابقات امسال بدست آورد. گو اینکه ترانه‌ی  Apricot Stone ظاهری ساده و کودکانه‌ داره،‌ اما سر و صدای ترک‌ها رو درآورده و خیلی‌ از اونها رو معترض به سیاسی بودن این اثر کرده. زمانی بعد از جنگ جهانی اول که ارمن‌ها در تلاش برای بقا از دست دولت عثمانی، سختی‌های زیادی رو متحمل شدند. ارمنستان،‌ اما این ادعا رو تکذیب کرد و اعلام کرد که این ترانه، صرفاً برای معرفی ارمنستان و فرهنگ و محصولاتش (زردآلو، نماد ارمنستانه) ساخته شده.

ایرلند، قبرس، و نروژ هم آهنگ‌های قابل‌قبولی رو به یوروویژن ارائه دادند که خوب، رای چندانی نیاوردند! در لیست پایین می‌تونید رده‌بندی نهایی شرکت‌کنندگان فینال یوروویژن 2010 را ببینید.

eurovision

مطالب مرتبط:

rss-basic-icon
کافه‌توهم را از فید دنبال کنید

معرفی موسیقی – اردیبهشت 89

اهنگ‌های هر ماه رو از جعبه‌موسیقی (سمت چپ صفحه) دانلود کنید. اگر باکس رو نمی‌بینید، ‌از این لینک می‌تونید به آهنگ‌ها دسترسی پیدا کنید.

1 – Need You Now اجرای Lady Antebellum:
گروه سه‌نفره لیدی آنتبلوم در سال 2006 تشکیل شد، و اولین آلبوم سبک کانتری خودشون رو در سال 2007 به بازاار فرستاد و البته خیلی سریع هم به موفقیت رسید بطوریکه جایزه اول بهترین گروه‌های تازه‎تاسیس موسیقی در سالهای 2008 و 2009 رو به خودش اختصاص داد. علاوه بر اون، در یک رشته در سال 2009 و در دو رشته در سال 2010 در مراسم Grammy نامزد دریافت جایزه شد. ترانه‌‌ی I Run to you از آلبوم اول اونها، یکی از آهنگ‌هایی بود که باعث به شهرت رسیدن Lady Antebellum شد.

از سه نفر اعضای گروه، Hillary Scott خواننده‌ی زن و Charles Kelley به عنوان خواننده و آهنگساز، نقش پررنگ‎تری رو در اجراهای گروه ایفا میکنند. دو خواننده‌ای که معمولاً ترانه‌هاشون رو همراه با هم اجرا میکنند و نمیشه بین اونها، یکی رو به عنوان خواننده اصلی معرفی کرد.

Need_You_Now

ترانه‌ی Need You Know اولین سینگل از آلبوم دوم گروهه که همین نام رو داره. ترانه‌ای که موفق شده جوایز زیادی رو نصیب گروه کنه و به عنوان یکی از موفق‌ترین آهنگ‌های سال، به بازار موسیقی رونق خاصی بخشیده. Need You Now از زمان اولین بار پخش این ترانه، به مدت پنج هفته در صدر برترین آهنگ‌های کانتری و Adult Contemporary قرار داشت و جایزه بهترین آهنگ سال 2010 رو از آکادمی موسیقی کانتری دریافت کرد.

***

2- Part of that World اثر FaithHill:
اون‌هایی که موسیقی فیلم‌های دیسنی رو دنبال می‌کنند، احتمالاً کارتون پری دریایی رو که در سال 1989 اکران شد و آهنگهای معروف اون رو به خاطر دارند. در مورد این فیلم و ترانه‎های اون می‌تونید این پست رو ببینید. Alan Menken با همکاری جودی بنسون، این آهنگ رو برای اون فیلم ساختند و اجرا کردند. ترانه‎ای که از زبان شخصیت اصلی انیمیشن (آریل)، در توصیف محیط پیرامونش و آرزوهای بزرگ‌تری که در ذهن داره اجرا می‌شه. با این‌وجود، میشه خیلی ساده متوجه شد که چطور مخاطبش رو به یاد آوردن ارزشهایی دعوت می‌کنه که زندگی به‌واسطه‌ی اونها، تعریف می‌شه. اینکه آزاد بودن و رها شدن از بندهایی که دیدن یکی دو متر جلوتر رو برای بعضی‌ها مشکل‎ترین کار ممکن می‌کنه.

مسلماً‌ این متد آموزش اخلاقیات، خیلی بهتر از اون اندرزهای اخلاقی کتاب‌های دوران دبستان،  میتونند روی کودکان (و تا حدی بزرگسالان) تاثیرگذار باشند. شاید اگر این اتفاق در گذشته‌ی ما می‌افتاد، عده‌ای امروز به خودشون اجازه نمیدادند که حق انسان‌های دیگر در آزاد بودن و لذت بردن از آزادی رو نادیده بگیرند؛ اونهایی که دم از آزادی می‌زنند، اما خودشون از مفهوم آزاد بودن بی‌خبرند.

What would I give if I could live out of these waters
What would I pay to spend a day warm on the sand?

Ready to know what the people know
Ask ’em my questions and get some answers
What’s a fire and why does it – what’s the word…Burn?

متن کامل این ترانه رو از اینجا میتونید بخونید.
اون‌هایی هم که طرفدار موسیقی کانتری هستند، قطعاً با نام Faith Hill آشنا هستند. این خواننده‌ی 43 ساله با فروش بالای آلبوم‌هاش در مدت پانزده شانزده سال اخیر، جای خودش رو به عنوان یکی از موفق‌ترین خواننده‌های سبک کانتری در موسیقی دنیا تثبیت کرده. در کنار سبک کانتری که او رو به موفقیت‌ رسونده، قطعات مختلفی رو هم اجرا یا بازخونی کرده که Part of the World هم یکی از اونهاست. نظر شخصی من به عنوان یکی از طرفداران این آهنگ، اینه که اجرای  Faith Hill از آهنگی که در انتهای فیلم پری دریایی میشنویم هم بهتر از آب دراومده و شاید بشه گفت که با این اثر، هنر خودش رو به رخ خوانندگانی کشیده که این آهنگ رو تابحال اجرا کرده‌ند. کسانی مثل جسیکا سیمپسون، مایلی سیروس که عملاً نمی‌تونند ادعایی در برابر فیت‌هیل داشته باشند.

***

3 – Alice اجرای Avril Lavigne:

درباره این آهنگ، مختصری در پست مربوط به فیلم آلیس توضیحات مختصری داده‌م. اما چیزی که ترانه‌ی این آهنگ را متفاوت می‌کنه، درک بالای آوریل لاوین، از موقعیت آلیس به عنوان شخصیتی کلیدی از یکی از مهمترین داستان‎های ادبیات کودکانه و استفاده‌ی پررنگ از عنصر تعلیق در ترانه و در ملودی اثر، هوشمندی آوریل رو به عنوان ترانه‌سرا و آهنگساز اثر رو به خوبی نشون میده.

Avril-Lavigne-Alice-Single-Cover

اما جدای از این ترانه، سایر ترانه‌هایی که به همراه Alice آوریل، در آلبومی به نام Almost Alice قرار گرفته‌اند هم میتو‌نند برای شنونده‌ جذاب باشند. Her name is Alice اثر گروه هارد راک Shinedown یکی از این ترانه‎هاست که تم Mystery رو با راک ترکیب کرده و اثر جذابی رو خلق کرده. علاوه بر
این، طرفداران آثار دنی الفمن، میتونند تم آلیس رو از این آهنگساز در آلبوم فوق بشنوند. در واقع شنیدن قطعات تمام این آلبوم رو بهتون اکیداً پیشنهاد میکنم.

***

4 – Stuck in the middle with you اجرای Steelers Wheel:

شاید سکانسی از فیلم سگدانی (کوئنتین تارانتینو) که در اون آقای بلوند (Mr.Blonde) با بازی مایکل مدسن، مامور پلیس رو به صندلی بسته و شکنجه می‌کنه،‌ رو بشه یکی از معروف‌ترین سکانس‌های تارانتینویی تاریخ سینما به حساب آورد! منتها چیزی که بیشترین کمک رو به شهرت این صحنه کرده، آهنگیه که شخصیت منفی فیلم، برای پخش از رادیو انتخاب می‌کنه تا از شکنجه‌ی قربانی‌ش به اصطلاح لذت ببره! آهنگی که در سال 1972 و توسط گروه Steelers Wheel اجرا شده. فارغ از محبوبیتی که این آهنگ بعد از پخش در فیلم تارانتینو بدست آورد، در زمان اولین پخشش در دهه 70 هم تونست باعث فروش بیش از یک میلیون کپی از اولین آلبوم گروه استیلرز ویل بشه.

01 
تارانتینو درباره انتخاب این آهنگ برای چنین صحنه‌ای گفته بود که به دنبال سکانسی بوده‌ند که حال و هوای دهه 50 ای فیلم را با اثری از دهه 70 ترکیب کند. Stuck in the middle  را اولین بار خود او به بازیگران و عوامل پیشنهاد کرد و از آنها خواست تا اگر آهنگ دیگری را در نظر دارند که مناسب این سکانس باشد، به او پیشنهاد بدهند. در انتها همگی به این نتیجه رسیدند که این ترانه، بهترین انتخاب برای سکانس فوق است. نتیجه‌ای که عملاً باعث خلق یک سکانس سادیستیک ولی درخشان شد.

خوانندگان زیادی در سال‌های اخیر این آهنگ رو بازسازی کرده‌اند که یکی از آخرین اونها مربوط به اجرای Michael Buble بوده، اما هیچ‌کدوم نتونستند به محبوبیت اثر اورجینال برسند.

تماشای ویدیوی دهه هفتادی این ترانه هم می‌تونه به جذابیتش اضافه کنه.

***

5 – Sa’eed اجرای Infected Mushroom

گروه قارچ سمی، یکی از گروه‌های موفق دنیای موسیقی الکترونیک – راک/ ترنس به حساب میاد. هفتمین آلبوم اونها با عنوان The Legend of Black Shawarma قرار بود که مجموعه‌ای باشد از غذاها و رستوران‌های مورد علاقه اعضای گروه، اما در پایان، فقط دو قطعه از این آلبوم به این موضوع اختصاص پیدا کرد. Sa’eed یکی از این دو قطعه‌ست که اشاره‌ای داره به رستورانی به همین نام در یکی از شهرهای اسرائیل. البته تصور اینکه یک گروه ترنس/راک ترانه‌هایی رو در مورد چنین موضوعاتی بخونه، خیلی مشکله! و بر اساس اونچیزی که در ترانه‌ی این اثر میشه شنید، کل ارتباط موضوعی رستوران فوق، فقط در نام قطعه خلاصه میشه!

 Legendshawarma

بهرحال،‌ این قطعه خوش‌ساخت رو به دلیل تنظیم شنیدنی و متفاوت اون در مقایسه با آثار ترنسی که این روزها در موسیقی روز دنیا می‌شنویم انتخاب کردم. اگر از شنیدن Sa’eed لذت بردید،‌ سایر قطعات آلبوم (افسانه شاورمای سیاه!) هم مورد توجهتون قرار خواهد گرفت.

شاید هم رستوران‌های شاورما ‌در ایران (مثل اون یکدونه‌ای که جلوی پارک ملت تهران هست!) بتونند از این آهنگ‌ها در رستوران‌هاشون استفاده کنند! البته با درنظر گرفتن اینکه خبر نداشته‌اند که گروه سازنده‌شون چه ملیتی داشته‌ند…. وگرنه که از گردونه‌ی مسابقات خارج گذاشته می‌شوند!

 

rss-basic-iconکافه‌توهم را از فید دنبال کنید

کلاسیک هفته – راپسودی مجار شماره دو

مدت‎ها بود قصد داشتم یه قسمت از پست‎های وبلاگ رو به معرفی قطعات موسیقی کلاسیکی اختصاص بدم که  برای خودم، جای خاصی در بین آثار معروف کلاسیک دارند. شاید اگر طرفدار این نوع موسیقی باشید، خیلی از این قطعات رو شنیده باشید و بعضی‌های دیگه هم براتون تازگی داشته باشند.  البته در اینکه بتونم مثل بخش معرفی آثار موسیقی، بر این اثار هم معرفی تفصیلی داشته باشم، شک دارم! چرا که قاعدتاً معرفی کسانی که بیش از یکصدسال پیش زندگی کرده‌اند و درگذشته‌ند، بارها و بارها در سایت‌های مختلف تکرار شده.
بهرحال امیدوارم از این بخش هم بتونید استفاده ببرید.

فرانتس لیست (1886-1811) ‘در بین نوازندگان کلاسیک، نام بزرگی به حساب میاد اما در رده‌ی آهنگسازان کلاسیک، شهرت زیادی نداره. اما بعضی از همون‌ قطعاتی هم که ساخته، جزو آثار باشکوه موسیقی کلاسیک محسوب میشن. مجموعه‌ راپسودی‌های مجار، از جمله این دسته از آثار هستند که لیست در اونها تکنیک منحصربفرد خودش در موسیقی رو به رخ کشیده. در بین 19 راپسودی، Hungarian Rhapsody No.2 قطعاً مهمترین و معروفترین اونها محسوب میشه. این، از اون آثاریه که اگر سلیقه‌ای و نامرتب اجرا نشه، تاثیر فوق‎العاده‌ای روی شنونده‌ش میذازه. تقریباً تمام کلاویه‌های یک پیانوی هفت اکتاوی، در این قطعه‎ی بلند تقریباً ده دقیقه‌ای مورد استفاده قرار میگیرند.

Franz_Liszt_1858

نوازندگان معروف زیادی این قطعه رو تابحال اجرا کرده‌ند. بااینحال قطعه‌ای که برای دانلود گذاشته‌م رو متاسفانه نمیدونم مربوط به اجرای کدوم نوازنده‌ست، ولی در بین اجراهایی که از این قطعه شننیده‌م، اثر خوش‌دست و ترتمیزی به نظرم اومد.

Hungarian Rhapsody No.2

اگر نظری در مورد قطعه و اجراش داشتید، حتماً کامنت بدید.

 

rss-basic-icon کافه‌توهم را از فید دنبال کنید

تابستان در سرزمین قطب

یکی از مزیت‌های زندگی در جایی که دیگران کمتر توش پا گذاشتن، اینه که میتونی برای دیگران از پدیده‌های شگفت‌انگیزی تعریف کنی که فقط تو اون محیط اتفاق می‌افتن. البته اگر دیگران بعد از شنیدن اونها از زبون، فک پایین‌شون یک متر میره پایین‌تر، خیلی زود هم یاد این میفتن که چه خوب که اونای جای تو نیستن که این تجربه‌های غیرقابل ‌درکت  رو به چشم خودشون ببینند و درک کنند. توضیح میدم الان…!

وقتی از اینجور پدیده‌ها حرف میزنم، منظورم مثلاً شفق قطبی نیست که اونو همه تو اینترنت و تلویزیون و ماهواره می‌تونند ببینن. چیزی رو که نمیشه همین‌جوری درک کرد و فهمید اینه که مثلاً وسط اردیبهشت، آسمون تا نیم ساعت بعد از نصفه شب روشنه و تازه ساعت یک صبح که میشه یادت میفته باید بری بخوابی. و تا مسواک جیش بوس لالا و بری تو تخت، هوا دوباره شده عین یک ساعت پیشش!

مثال دیگه‌ش هواییه که توش دماسنج یک هفته قبل‌ترش عدد (3-) رو نشون میداده و حالا به فاصله‌ی کمتر از هفت روز، درجه هوا میره بالای 25 درجه سانتیگراد و همه رو به له‌له زدن میندازه! و البته قاعدتاً تو این وضعیت، دیدن کپه‌های وسیع برف در اقصی نقاط کنار خیابون، نباید غیرمنطقی باشه. این که بتونی وسط تابستون برف‌بازی کنی یا بری کنار دریا، روی برف دراز بکشی  و همزمان  دیدن مردمی که  با شلوارک و رکابی و تاپ و بیکینی که مشغول آفتاب گرفتن هستند، آدم رو یاد فیلم‌های دیوید لینچ میندازه… اینکه هیچ‎چیز قابل توضیح نیست!

winter in summer(نمایی از ولایت قطب در ساعت 9 بعداظهر !)

اصلاً انگار نه انگار که همین سه چهار ماه پیش، ساعت 2 بعدازظهر، هوا تاریک مطلق میشده و تا فردا صبحش ساعت 9، هیچ اثری از خورشید نبوده. کسی هم ککش نمیگزه! خوب تعجب نداره دیگه!

ساعت یک و نیم صبحه که میخوام این مطلب رو ببندم، هوا داره دوباره روشن می‌شه و یحتمل اگر دیر بجنبم باید بیخیال خواب امشبم بشم.

rss-basic-icon کافه‎توهم را از طریق فید دنبال کنید

پیشرفت انقلابی 2

یه زمانی بود که جلوی فرار مغزها رو میگرفتن، الان هی هلشون میدن که زودتر فرار کنن.

(مملکته داریم؟)