تاکهای روان

این پستهای موسیقی رو نمیدونم باید چجوری شروع کنم که خوانننده جماعتی رو که شما باشین، رو خوش بیاد و به قول معروف جذبشون کنه!‌ مثلاً یه BooOOmMMMM!! بذارم اولش مثل این کمیک استریپ‌ها که یعنی توجه ویژه‌ی شما را خواستاریم، یا یه چیزی تو همین مایه‌ها. اگه پیشنهادی دارین، بدین و جوانکی را از سردرگمی دربیارین!

اجازه بدید که خیلی مختصر و مفید راجع به گروه  Striving Vines/استرایوینگ واینز   توضیح بدم.  این گروه دانمارکی، کار خودشون رو کمتر از یکسال قبل با یکی دو تا سینگل شروع کردند و خیلی زود، آلبوم Cant Win Them All رو روانه‌ی بازار دانمارک (و نه کشورهای دیگه) کردند. بنابراین، به سختی میشه اطلاعاتی ازشون پیدا کرد و شخصاً ، اگر یکی از دوستان دانمارکی‌، اونها رو بهم معرفی نمیکرد، قطعاً این پست هم وجود خارجی نداشت! سری به ویکی‌پدیای دانمارک بزنید و ببینید که چقدر در این زمینه پربار عمل کرده!

اما این به اون معنی نیست که آثار گروه Striving Vines، ارزش شنیدن ندارند. اتفاقاً کاملاً هم برعکس، جزو گروه‌هایی هستند که سبک متفاوتی از “موسیقی راک“ رو اجرا میکنند. شنونده‌ای که شما باشید، مطمئناً از تنوع و تمایز کاری این گروه در ارائه‌ی آثارشون و احتمالاً تا مدت‌ها از صدا و موسیقی منحصر بفرد اونها، لذت خواهد برد. اجرای زنده‌ی چند آهنگ از آلبوم اول اونها رو میتونید روی یوتیوب پیدا کنید. اجراهایی که در عین سادگی، حس غریبی از پیچیدگی رو هم به بیننده و شنونده‌شان منتقل میکنند. باید ببینید تا متوجه منظورم شوید.

can't

آهنگ Bittersweet، که از جعبه‌موسیقی میتونید اونرو دانلود کنید. بهترین قطعه‌ی آلبوم Cant Win Them All نیست (که پیدا کردن بهترین قطعه بین قطعات این آلبوم، کار خیلی سختیه)، اما من فکر میکنم از اون آثار نامتعارفیست که شاید نمونه‌اش را سخت بشود در آهنگ‌های با سبک مشابه شنید.

شاید بد نباشد اجرای زنده‌ی ترانه‌ی  Somewhere I used to fly را از اینجا تماشا کنید تا تا حدی، سبک کار گروه، دستتون بیاد. این قطعه تا حد زیادی، نمایش قدرت‌ Jonas Møller آهنگساز، خواننده و ترانه‌سرای گروه هم به حساب میاد.

با توجه به اینکه پیدا کردن این آلبوم در اینترنت اصلاً کار آسونی نیست، اگر دوست داشتید، لینک دانلود رو از قسمت توضیحات آهنگ در جعبه‌موسیقی پیدا کنید. اگر هم که با مشکل فیلتر روبرو هستید، ایمیل بزنید تا لینک رو براتون ارسال کنم.

0rss
کافه‌توهم را از فید دنبال کنید

شاید منم رفتم آکسفورد، یه مدرکی گرفتم… د…

12872614101شاید منم رفتم آکسفورد، یه مدرکی گرفتم…

دیپلم ردی‌مو دادم، یه دکترا گرفتم.

بعدش میرم وزیر میشم، وزیر راه وزیر نفت…

گند میزنم به مملکت؛ به هرچی بود، به هرچی هست!!

…من دیگه اون آدم قبلی نیستم

(پراگماتیسم عشقی…کیوسک – آلبوم سه‌تقطیره)

ضدگزارش از یک کنسرت غربی!

نوشتن ضدگزارش از کنسرتی که خواننده‌اش برای اکثریت قریب به اتفاق خوانندگان ایرانی، ناآشناست کار مشکل و خطرناکی است. به این دلیل که ما هرچقدر جر بدهیم، حنجره‌مان را عرض میکنم، که حالی به حولی بردیم و اصلاً توپ بود آقا! و غیره و ذالک، ملت به خودشان میگویند که “دل این بابا هم خوشه ها! اون کنسرتش رو رفته، ما باید حرص حض نبرده‌ش رو بخوریم…میخوام نخورم!” نتیجه این میشود که به این نتیجه میرسم (این نتیجه با آن نتیجه قاعدتاً فرق داشت! انتظار دارم متوجه باشید) که اصلاً ککم هم نگزد که مخاطبی که شما باشید را خوش بیاید یا نه. به همین دلیل منطقی هم، اینجا ضدگزارش کنسرت Lissie را که هفته‌ی پیش وعده داده بودم مینویسم.

Lissie 0510 5

اول همه اینکه میگویند ایرانی وقت‎‌شناسی حالی‌ش نیست و باید برود از خارجی‌ها یاد بگیرد، اصلاً هم چنین چیزی نیست! یعنی قسمت اولش هست، قسمت دومش نیست! به این ترتیب که کنسرتی که قرار بود ساعت 8 شب شروع بشود، ساعت 9.20 شروع شد؛ و قاعدتاً هم انتظار ندارید که توی کلاب برایتان صندلی پهن کرده باشند! بنابراین در حالت خبردار، بیش از یکساعت منتظر ایستادیم تا خبری بشود. عین سلول انفرادی! حالا من باز این را میگویم، صدای آن دوستی که با ما بود درمی‌آید که چرا انفرادی؟! حالا انفرادی‌اش را فاکتور بگیرید، سلولش هم که سلول نبود خوب! ولی حسش همان حس خاصی بود که عرض کردم. بجاست از دوستانی که سلول انفرادی را تجربه کرده‌اند بپرسیم که این حس، آیا واقعاً همان حس است یا اینکه باید بروم یک دوره فشرده‌ی انفرادی؟!

IMG_3730

این آقا برای گرم کردن سر مردم، چند دقیقه‌ای آهنگ خوند.

از اینها که بگذریم، به حاشیه میرسیم که خوب شامل شروع کنسرتی میشود که Lissie و گروهش را در اجرا میدید. واقعیتش اینست که برعکس عکس‌ها و ویدیوهایی که از این خانم مکرمه میشود دید، ایشان خیلی ریزه تشریف دارند و بانمک‌تر از توی ویدیوهایش هم به همچنین! بنابراین کلاً بدعکس است بنده‌ی خدا!  بعد مساله‌ی دوم این که برعکس یکی دو نفر دیگر که حالا به امید خودم در آینده ضدگزارش کنسرتشان را مینویسم، Lissie اصلاً بلد نیست که ملت در صحنه را سرگرم کند. این را میشد بین آهنگهایش به وضوح (1024 در 768) متوجه شد. منتظر بود که یکی از توی جمعیت بگوید که “Love you” که جوابش را بدهد که “من هم همینطور” و اینکه خیلی خوشحالم که اومدم اینجا” و خوب،  یک چهارپنج‌باری این قضیه تکرار شد کلاً !

یک موضوعی که برای من و البته سوئدی‌های بی‌بخار توی کنسرت جالب بود، اشاره‌ای بود که Lissie به اصل و نسبش داشت که ظاهراً برمیگردد به خود سوئد، و خوب حالا کدام جدش در این خاک غریب بوده مشخص نیست، چون مادربزرگش که همین چند هفته پیش مرحوم شده که خوب بچه‌ی میسی‌سی‍پی بوده. حالا شاید پدر پدربزرگش بوده یا غیره. اما هرچه بود، از فضل پدر، این سرکار علیه را حاصلی نیست چرا که از کل زبان سوئدی فقط Tack اش را بلد است! آخرهای کنسرت وقتی پیسِِ آرتیستی آمد و صحنه را ترک کرد که منتظر تشویق جمعیت بشود که دوباره برگردد، به مشکل برخورد!  خوب اینها نمی‌آیند بگویند “یه دور دیگه” که! بلکه به زبان خودشان میگویند en gång till و خوب مسلم است که خواننده هم توجیه نیست که اینها دارند همان حرف بالا را میزنند که! نتیجه این شد که بعد از کلی پرس و جو که “چی میگفتین”، دست‌آخر از فهمیدنش منصرف شد و سراغ آهنگهایش رفت!

IMG_3749

از اون جلوی سن، تا ردیف سوم چهارم که من بودم، ملت به ترتیب قد از بلند به کوتاه ایستاده بودند! سایه‌ی موجود در عکس، مربوط به یکی از قدبلندهای فوق میباشد

و البته این جریان ناشناس بودن خواننده، اینجا هم کم و بیش مشکل‌ساز بود و من کسی از این بی‌بخارها را ندیدم که محض رضای خدا، یک لب‌زدن ساده روی ترانه‌های Lissie انجام بدهد. یک جاهایی، وقتی یک آهنگ خیلی پرطرفدار (مثل When I’m Alone) شروع میشد، سوت و تشویقهای یک عده، تازه بقیه را سیخ میکرد که آنها هم روی هوا تشویق کنند! خلاصه اینکه خیلی بیحال بودند!

مورد آخر هم اینکه خوب، Lissie توی ویدیوهایی که از او در یوتیوب موجود است، معروف است به اینکه همیشه یک گیلاس “تکیلا“ هم همراهش دارد! این یک مورد را انصافاً سوئدیهای توی سالن تحقیق کرده و با آمادگی کامل آمده بودند تا حتماً به این قسمت قضیه نظارت کامل داشته باشند. این شد که از همان اوایل کنسرت، گیر خاصی به خواننده دادند که لیوانت کو! و البته هم Lissie بارها تکرار کرد که قبل از آخرین قطعه، حتماً “شاتش را میزند”! اما نهایتاً با اصرار حضار، مجبور شد که همان وسطها، قسمتی از Drink
ش را برود بالا، و بعد هم گفت که اسکاندیناوی، تنها جایی است که تویش انقدر روی مصرف الکل اصرار میکنند!!

IMG_3770

e3-IMG_3767

در حال نواختن قسمت آخر قطعه‌ی In Sleep

…این از جریان حواشی!
یک متن مختصری هم دارد در مورد خود کنسرت:

Lissie با آهنگ Wedding Bells  اجرایش را کلید زد، Here Before را خواند (اینجا دانلود کنید) ، و بعد هم قطعات آلبوم Catching the Tiger اش، را با Worried about شروع کرد. غیر از دو یا سه قطعه از این آلبوم، تقریباً بقیه‌ی قطعات در فرصت یک ساعت و نیمه‌ی کنسرت اجرا شدند، به اضافه‌ی قطعه Pursuit of Happiness که قطعه‌ی هیپ‌هاپ معروفیست از Kidi Cudi، و ایده‎ی اجرای چنین آهنگی به شکل راک، واقعاً ایده جالبیست. گو اینکه اجرایی که در استکلهم از این قطعه دیدم، به مراتب بهتر از نسخه‌ایست که از  که در یوتیوب و سایت‌های Streamin میشود شنید.

e3-IMG_3753

کنسرت ساعت یک ربع یه یازده شب تمام شد و با احتساب 10 دقیقه‌ای که توی صف دریافت پالتو بودیم، و نیم ساعتی که زودتر آمدیم تا جایی حوالی آن جلوها نصیبمان بشود، سر جمع حدود سه ساعت و نیم ایستادیم تا خاطرات سربازی دوستان را البته در محیطی کاملاً ضدفرهنگی و غیراخلاقی-اسلامی زنده کنیم! خوشبختانه هنوز کمتر از منهای دو و سه نبود که بقیه‌ی مسیر تا رسیدن به ماوای فرهنگی خانه، بتواند هرچه خوش گذشته بود را از دماغمان دربیاورد!  دو نقطه دی!

سه هفته دیگر هم با ضدگزارش کنسرت کیوسک، با کافه‌توهم باشید!

0rss کافه‌توهم را از فید دنبال کنید

در همین‌باره در کافه‌توهم

» کاوری بهتر از اصل
» معرفی آلبوم موسیقی:Catching a Tiger by Lissie

مادام موسیو خارجی

یک مزیت سفرهای کوتاه “فرنگ به ایران” برای ترک‌موطن کرده‌ها  و بخصوص دانشجوها، اینه که همیشه یادشون میندازه که اصلشون به کجا وصله. حالا یکی خانواده‌اش مذهبیه، یکی هم خانواده‌اش اصلاً از بیخ ضدمذهبیه. اما ته تهش، همه ایرانی‌اند با همه‌ی اون مشکلات اجتماعی و رذایل اخلاقی (بهتون بر هم نخوره! واقعیت بدمزه‌است.) و کاستی‌های شخصیتی.

اون طرف قضیه رو هم یادم نرفته؛ غر نزنید! خوبی‌ها هم زیادند، اصلاً بعضی‌هاشون غیرقابل انکارند و نمیشه این طرف اصلاً آب پیدا کرد. اما اینها در سایه‌های مشکلات محو شده‌اند.

خلاصه اینکه فکر نکنیم خیلی خارجی شدیم!

راکوئل

چند سال قبل‌تر، یک مدتی بود که افتاده بودم رو دور تماشای فیلم‌های پدرو آلمودوار، کارگردان مشهور اسپانیایی و خالق فیلم‌هایی مثل Live Flesh, Matador، Bad Education, All about my mother, Volver و Talk to herو…. اونهایی که فیلم‌هاشو تماشا کرده‌اند، میدونند که سبک متفاوتی دارد که یک جور خاصی به دل مینشیند. اونهایی هم که فرصت یا دسترسی نداشته‌اند، وقتش است یک‌جوری اینهایی که نداشته‌اند را بگردند پیدا کنند! به خصوص “همه‌چیز درباره‌ی مادرم”، “جسم زنده”، و “با او حرف بزن” واقعاً فیلم‌های جالبی هستند. بین این سه فیلم، اما این فیلم آخری به یک دلیل خیلی خاص برام به‌یادموندنی شده: موسیقی سکانس پایانی‌ش. مدت‌ها بود که در فکر این قطعه بودم، تا اینکه دیشب عملاً تصمیم گرفتم که آستین بالا بزنم و اون‌رو پیدا کنم!

bau  tth

در وهله‌ی اول باید عنوان کنم که موسیقی متن تقریباً تمام فیلم‌های آلمودوار رو Alberto Iglesias (که منطقاً با انریکو و خولیو نسبتی نداره) می‌سازه. اما بین قطعات مورد استفاده در این فیلمها، گهگاه آثاری از سازندگان دیگر هم میشود پیدا کرد. Raquel قطعه‌ای که صحبتش رفت، یکی از همین آثار است.  Rufino Almeida که همه او را با نام هنری Bau میشناسند، نوازنده و آهنگساز آفریقایی‌تباریست که این قطعه را ساخته است. مجمع‎الجزایر Cape Verde در اقیانوس اطلس، جاییست که Bau در آن متولد شده است. به همین دلیل هم هست که البوم 2003 این آهنگساز به نام این منطقه نامگذاری شده است. این آلبوم که با قطعه‌ی Raquel افتتاح شده است، بفاصله‌ی کمتر از یکسال بعد از فیلم Talk to her به بازار آمد و توانست شهرتی جهانی را برای خالقش به ارمغان بیاورد.

Raquel اثریست در سبک فلامنکو، که آرامشی شگفت‌انگیز را به شنونده‌اش هدیه میدهد. ویژگی‌ای که در سراسر آلبوم Cape verdean Melancholy جریان دارد. اما آرامش این یکی، جور خاصی است که قابل توصیف نیست! باید خودتان بشنوید و قضاوت کنید. مطمئن نیستم که بشود هرجایی و در هر موقعیتی از این قطعه استفاده کرد، اما آلبرتو ایگسیاس توانسته در بهترین موقعیت و روی یکی از سکانس‌های تماشایی پایان فیلم، از اثر Bau، نهایت تاثیر را بگیرد و فیلم Talk to Her را در اوج به پایان برساند.

پیشنهادهای متفکرانه و فلسفی این هفته‎ی کافه‌توهم را از دست ندهید. Talk to her را تماشا کنید و قطعه‌ی پایانی آن با عنوان راکوئل را از جعبه‌موسیقی دانلود کنید.

0rssمشترک مطالب کافه‌توهم شوید.

لینک‌های مفید»

Nothing Else Matters ؛ کاوری برابرتر از اصل!

Nothing Else…really! nothing matters anymore

قبلاً در مورد Lissie و آلبوم debut فوق‌العاده‌اش،اینجا صحبت کرده‌ام. اون موقع هنوز این کاور شگفت‌انگیز او از اثر معروف متالیکا رو نشنیده‌ بودم. اگر نگاهی به کامنت‌های پای ویدیو بندازید، متوجه می‌شید که چه تاثیر خارق‌العاده‌ای روی شنوند‍‌گانش گذاشته. کار گیتاریست‌های گروه، واقعاً جای تحسین داره و پیشنهاد میکنم که حتماً این اثر رو ببینید یا بشنوید.

این رو فعلاً برای نسیه داشته باشید؛ هفته‌ی آینده با گزارش کنسرت Lissie در استکهلم برمیگردم!

0rssمشترک مطالب کافه‌توهم شوید.

پیوست: یک کامنت که یک نفر در یوتیوب گذاشته رو بخونید:

It’s hard for me to like a cover of this song because to me, this is one of those songs that should never be touched because there will never be a version/cover that will come close in it’s amazing musicianship.

که خوب…حرف درستی نیست. ولی خوب! با طرفداران دو آتیشه نمیشه راحت کنار اومد